درس هایی از اصول عقاید اسلامی ویژه جوانان / عدل:
پرسش و پاسخ / عدل ١٧:٣٠ - پنج شنبه ١٣ آذر ١٣٩٩
پرسش و پاسخ / عدل
درس هایی از اصول عقاید اسلامی ویژه جوانان/ عدل:
عدل، قضا و قدر الهی ١٦:٢١ - پنج شنبه ١٣ آذر ١٣٩٩
قضا به معنای خلقت الهی، سنن و قوانین الهی است (مثل قوانین حاکم در طبیعت). به عنوان مثال قرآن میفرماید: * بَدِیعُ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ وَإِذَا قَضَى أمْرًا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُن فَیَکُونُ؛ خداوند آفریننده آسمان و زمین است و چون اراده آفریدن چیزی کند، به محض اینکه بگوید موجود باش، همان لحظه موجود خواهد شد. «بقره؛۱۱۷» * وَقَضَى رَبُّکَ ألاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِیَّاهُ؛ خدای تو حکم فرموده که جز او هیچ کس را نپرستید. «اسراء:۲۳» قدر: به معنای اندازه، حد و مرز و نیز خصوصیات کمی، کیفی، مکانی و زمانی یک چیز به کار میرود. مثلا قرآن میفرماید: * وَاللَّهُ یُقَدِّرُ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ؛ خداوند شب و روز را اندازه گیری و مقدارش را مشخص میکند. «مزمل:۲۰» * وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ؛ هیچ چیزی را نازل نمیکنیم مگر به اندازهی معین. «حجر:۲۱»
درس هایی از اصول اعتقادات ویژه جوانان / عدل:
عدل الهی در قران ١٦:٠٤ - چهارشنبه ١٢ آذر ١٣٩٩
عدل به معنای مساوات نیست. یعنی هر فردی به هر مقدار کار کند به همان اندازه حق دارد، استعدادها باهم مساوی نیستند و حق هر کسی به اندازه استعداد او و زحمات اوست. معلم، نمرهی دانش آموزان خود را مطابق زحمات آنها میدهد. در هر موسسه یا اداره یا کارخانه، به سرپرست و متخصص و کارگر، هرکدام متناسب با جایگاه و زحماتشان باید حقوق داده شود. اگر همه مساوی حقوق بگیرند یا همه دانش آموزان، نمره یکسانی بگیرند، این خود ظلم است. عدل آن است که متناسب با ظرفیت و استعداد و زحمات اشخاص، حق آنها داده شود. البته این که میگوییم خداوند عادل است، به این معنا نیست که خداوند، حق افراد را به آنها میدهد. چون هیچ کس، حقی بر خداوند متعال ندارد. ما همه مخلوق و بندهی او هستیم و بنده هر چه دارد، از مولاست. هر کاری میکند و هر چه بدست میآورد و حتی بچههایش هم برای مولاست.
درس هایی از اصول عقاید اسلامی ویژه جوانان / عدل:
اهمیت موضوع عدل در مذهب تشیع ١٥:٤٥ - سه شنبه ١١ آذر ١٣٩٩
خداوند عادل است. کسی را مجبور نفرموده. (لا اِکراهَ فیالدّین) به انسانها اراده داده است تا خود با ارادهی خود، تصمیم بگیرند و کارهایشان را انجام دهند و از خدا هم کمک بگیرند. ارادهی انسان در کنار ارادهی خداوند متعال نیست که سبب شرک شود. ارادهی ما در طول ارادهی پروردگار است. به این معنا که: خداوند متعال، این طور اراده فرمودهاند که انسان، کارهای خود را با اراده و اختیار خویش انجام دهد. وجود اختیار برای انسان یک امر بدیهی است و هر کس با مراجعه به درون خود، این مطلب را دقیقا متوجه میشود که اختیار دارد. به عنوان مثال: شما میخواهید یک کاری انجام بدهید. مدام با خود میگویید: از این طریق انجام بدهم یا از آن طریق. یا اصلا انجام بدهم یا انجام ندهم. این مردد شدن انسان، در انجام یا ترک کاری یا اینکه یک کاری را از کدام طریق انجام دهد، به خاطر وجود اختیار در اوست و همان طور که گفته شد، اختیار یک امر بدیهی است.